سفارش تبلیغ
صبا ویژن

احیاگران دل
قالب وبلاگ

حلقه ازداج من هزار تومان قیمتش بود،ابراهیم به من گفت:«من حلقه طلا و پلاتین نمی خوام،اگه صلاح بدونین،من فقط یه انگشتر عقیق بر می دارم.»یک انگشتر عقیق برداشت به قیمت صد و پنجاه تومان.

آن موقع پدرم مخالفت کرده و می گفت:«زشته برای ما که دامادمون حلقه ی صد و پنجاه تومنی برداره.تو آبروی ما رو بردی.»گفتم:«مگه چی شده؟»گفت:«کی تا حالا برای دامادش حلقه ی صدوپنجاه تومنی گرفته؟زشته بابا،می خندن به آدم.»

وقتی ابراهیم زنگ زد خانه مان و موضوع را با او در میان گذاشتم،با پدرم صحبت کرد.به گفت:«آقای بدیهیان،این حلقه از سرم هم زیاده.شما دعا کنین که من بتونم توی زندگی حق همین انگشتر رو هم درست ادا کنم،باقی اشدیگه دست خدا ومصلحت اوست.»

سر حرفش هم ایستاد.همیشه و در هر شرایطی حلقه اش را دست می کرد و خیلی به آن توجه داشت.وقتی در یکی از عملیات ها،حلقه شکست،رفت و عین همان انگشتر با همان عقیق و همان رکاب را خرید و دستش کرد.خندیدم و گفتم:«حالا چه اصراری داری که حتما همین حلقه باشه و اینقدر نسبت به این حلقه مقیدی؟»گفت:«این حلقه توی زندگی،سایه یه مرد یا یه زنه.من دوست دارم همیشه سایه ی تو همراهم باشه،این حلقه همیشه در اوج تنهایی،تو رو به یاد من می یاره و من محتاج اون هستم.می فهمی محتاج شدن یعنی چی؟»

ژیلا بدیهیان(همسر شهید همت)

منبع:کتاب برای خدا مخلص بود

 


[ پنج شنبه 90/1/18 ] [ 11:3 عصر ] [ کوثر ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه قلب من و محبت و مهر و ولای فاطمه طبع من و قصیده و مدح و ثنای فاطمه جرم من و شفاعت روز جزای فاطمه ببذل دست فاطمه! بخاک پای فاطمه منم گدای فاطمه، منم گدای فاطمه
برچسب‌ ها
سفر (1)
وضو (1)
لینک های مفید
امکانات وب
مهدویت امام زمان (عج) آیه قرآن دانشنامه عاشورا
پاسخ به شبهات،حجره مجازی
<